نظریه انسانگرایی[۱] راجرز[۲]
راجرز معتقد است، هر فرد توانایی و استعداد آن را دارد که امور خود را خود، متعهد باشد و قادر است مسائل خود را حل کند. هدف ما نگرش به انسان و تبیین چگونگی اعمال تعلیم و تربیت در گسترهی رشد و بالندگی او به روش انسانگرایانه است. اعتقاد به اصل خودآگاهی، آزادی و توانایی اتخاذ تصمیم در انسان، ما را بدین طریق رهنمون میکند که او را موجودی فعال فرض کنیم، نه منفعل و متأثر از رویدادهای خارج از خود. اگر به آزادی و ارادهی آدمی در انتخاب آماج زندگیاش ارج نهیم و اگر بدانیم که او توان تشخیص مسیرهای صحیح با توجه به امکانات خود را دارد، از روزنهای پرمعنا به موضوع توجه کردهایم و روشی خاص در تربیت او گشودهایم. از این دیدگاه، مهارتهای زندگی به مثابهی زمینهای مناسب برای رشد این تواناییهای بالقوه و کمک به او در رفع مشکلات و رسیدن به خودفهمی[۳] و خودرهبری محسوب میشود(کیانی، ۱۳۸۴).
۲-۱-۲-۶-۶- نظریه ساختن گرایی[۴]
سازندگی به آن دیدگاهی گفته میشود که بر نقش فعال یادگیرنده از درک، فهم و معنی بخشیدن به اطلاعات تأکید میکند(سیف، ۱۳۸۰: ۳۳۳). در این دیدگاه رشد شناختی فرد از طریق تعاملات با سایر افراد و محیط توسعه داده میشود. بدین ترتیب روش آموزشی مبتنی بر نظریه سازندگی یا ساختنگرایی یادگیری، باید بر فعالیت یادگیرنده در جریان ساختن دانش(مفاهیم، اصول، فرضیهها، تداعیها و …) تأکید بورزد و اصطلاحاً شاگرد محور باشد. به دلیل اینکه هدف آموزش مهارتهای زندگی آماده نمودن دانشآموزان برای محیط واقعی زندگی است، لذا بر مبنای این نظریه هر قدر شرایط محیطهای آموزشی مهارتهای زندگی به محیطهای واقعی و طبیعی زندگی شباهت بیشتری داشته باشد و فعالیتهای یادگیری با آنچه که در شرایط واقعی پس از آموزش که شاگردان با آن مواجه خواهند شد نزدیکی بیشتر داشته باشد به همان اندازه امکان دستیابی به اهداف برنامه بیشتر خواهد گردید(خسروی و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۰). بطور کلی دیدگاه ساختنگرایی سه تأثیر مهم بر روی رویکرد مهارتهای زندگی دارد: اهمیت همکاری همسالان به عنوان اساس مهارتهای یادگیری به ویژه مهارتهای حل مسأله میباشد. مطابق این دیدگاه دانشآموزان خودشان با کمک هم محتوای برنامه درسی مهارتهای زندگی را از طریق تعامل اطلاعات واقعی با محیط خاص فرهنگیشان بوجود میآورند. این دیدگاه خاطر نشان میکند که رشد مهارتها از طریق تعامل فرد با محیط اجتماعی، میتواند هم فراگیران و هم محیط(گروه همسالان، کلاس درس و…) را تحت تأثیر قرار دهد(همان منبع).
۲-۱- ۲-۲- اهداف آموزش مهارتهای زندگی
مجموعه مهارتهای زندگی یک رویکرد متمرکز بر فرد است که هدفش کمک به افراد جهت رشد مهارتهای خود کمکدهی میباشد. مجموعه مهارتهای زندگی فرض میکند که همه افراد تواناییها و ضعفهایی در مهارتهای زندگی دارند. احساسات، تفکر و اعمال نامؤثر به ناتوانایی و ضعف در مهارتهای زندگی مربوط میشود. اهداف مهارتهای زندگی، کمک به افراد جهت کمک به خودشان است. بدین معنا که افراد، برخی مهارتهای جدید را برای زندگی به دست آورند و نسبت به زندگیشان احساس تعهد و مسئولیتپذیری داشته باشند(آقاجانی، ۱۳۸۱). هدف اصلی آموزش مهارتهای زندگی در واقع افزایش توانایی روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از شکلگیری رفتارهای آسیبرسان و ارتقاء سطح بهداشت روانی است.
سایر اهداف آموزش مهارتهای زندگی عبارتند از:
- تسهیل و تقویت مهارتهای روانی اجتماعی به شیوه متناسب با فرهنگ و سطح رشدی افراد
- افزایش ظرفیت روانشناختی افراد
- ارتقاء رشد شخصی و اجتماعی
- ترویج حقوق بشر
- ارتقاء رفتار مسئولانه
- افزایش اعتماد به نفس
- ترویج برابری انسانها
- پیشگیری از تبعیض و بهرهکشی
- ایجاد روابط بینفردی مناسب و مؤثر
- پذیرش مسئولیتهای اجتماعی
- پیشگیری از مشکلات اجتماعی و بهداشتی(باقری یزدی، ۱۳۸۴: ۳۹).
۱- humanistic
۲- rogerz
۳- self-understanding
۴- Constructivism
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 588
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0